پارمینپارمین، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

عشق کوچولوی ما پارمین

دریا

د هکـــــــــده ساحلـــــــی ذوق پارمین از دیدن دریا   ...
20 خرداد 1392

این روزای پارمین من

پارمین ناز مامان ده ماه قشنگ از زندگیتو پشت سر گذاشتی واز روز 8 خرداد وارد یازدهمین ماه زندگیت شدی  این روزا خیلی بامزه وشیرین شدی وکلی کارهای بامزه میکنی که من وبابا جون با دیدنش کلی ذوق میکنیم   مثلا این که بدون کمک حدود یه دقیقه وامیسی واگه همزمان اهنگ هم پخش بشه در همون حالت بی تعادلی قر هم میدی   با چشمای خوشگلت (البته با دو چشم) چشمک میزنی وهر چی ما میگیم یا انجام میدیم تکرار میکنی وای که چقدر تو شیرینی..... راستی تا یادم نرفته سومین دندونت 28 اردیبهشت  با کمال تعجب باز هم پایین دراومده که همون دندون نیش سمت چپه هورااااااااااااااااااا ای وای از غذا خوردنت که منو دیوونه کرده خیلی بد غذا شدی&...
20 خرداد 1392

بدون عنوان

تقریبا یه هفته پیش رفتیم نوشهر خونه پدرجون ومادر  جون خیلی خوش گذشت تو وآیلین جون حسابی خونه رو میذاشتین رو سرتون  اونجا بود که یاد گرفتی از پله بالا بری تا یه لحظه حواسم ازت پرت میشد میرفتی رو پله ها منم میومدم از پشت هواتو داشته باشم که یه موقع خدانکرده نیفتی   این هم چندتا عکس از اون روزا اینجا اویدر یه سد خاکی خیلی خوشگل این هم پارمین وایلین وخاله جون اینجا هم خونه پدر جونه   ...
19 ارديبهشت 1392

وباز هم تو .....

خیلی زود داری بزرگ میشی حتی گاهی اوقات باورم نمیشه فرشته ای  مثل تو رو دارم پارمین گلم عشقم نفسم هر چی میگذره به تو وابسته تر میشم نمیدونم این خوبه یا بد ولی گاهی اوقات از این همه وابستگی میترسم ...... بارها و بارها گفتم و باز هم میگم که خیلی خیلی دوست دارم عشقم  خوب دیگه بسه زیاد احساساتی نشیم واز کارهای این روزای تو بگم : عین یه موش کوچولوی زبل چهار دست وپا میری   همه جا دنبالمی   گاهی اوقات از یه جاهایی سر در میاری که کلی منو میخندونی   وقتی یه اهنگ شاد میشنوی کلی خودتو تکون میدی که  مثلا داری میرقصی  از دیروز یعنی 19 اردیبهشت هم یاد گرفتی بای بای میکنی الهی من قربون اون دستای ک...
19 ارديبهشت 1392

چهار دست وپا

چند وقتی میشد که عین یه کرم کوچولو سینه خیز میرفتی ولی از روز 15 فروردین 92 دیگه پارمین کوچک ما چهار دست و پا میره البته 2 روز بعد از اون هم یاد گرفت دستش رو به مبل بگیره وایسه  واین طوری شد که کوچول خانوم ما الان از همه چی بالا میره دیگه خیلی باید حواسمون بهش باشه البته از دیگر کارهای این پرنسس ما اینه که  دس دسی میکنه  از خوشحالی جیغ میکشه  عاشق تبلیغات تلویزیونه  برنامه توپولوها (tele tubies) خیلی دوس داره  وقتی خیلی سرحال وخوشحاله سرشو به بالا وپایین وراست وچپ تکون میده عاشقه بیبی انیشتنه  دوست داره دنبالش کنی و هیجان زده بشه  ...
27 فروردين 1392

دندونی

خلاصه این پروژه دندونی شما به پایان رسید و 11 فروردین جشن دندونی پارمینم رو برگزار کردیم همه چی خیلی خوب بود همه مهمونا هم اومدن وزحمت کشیدن وکلی کادو دادن دستشون درد نکنه این هم چندتا از عکسای اون شب  کیک دندونی  میز شام  تزئینات      از از سمت راست: نیکتا جون - هستی جون -پارمین جون - آیلین جون      پارمین و باباجون  کارتی که به عنوان گیفت به مهمونا دادیم وبرگه ای که مهمونا برات روش یادگاری نوشتن   ...
27 فروردين 1392

نوروز 92

من عاشق بهارم  هوا عالیه طبیعت قشنگتر ولی امسال بهار برام قشنگتر بود چون تو بودی. تویی که خودت به تنهایی بهاری ...... سال 92 هم اومد سال تحویل امسال بعد از ظهر چهارشنبه ساعت 2.30 بود دقیقا یه روز بعد از چهارشنبه سوری راستی از چهارشنبه سوری بگم که امسال خونه معصومه خانوم دختر عموی بابا رضا بودیم . چون حیاطشون خیلی بزرگ بود همه فامیل اونجا جمع شده بودیم خیلی هم خوش گذشت ولی من همش نگران شما بودم مبادا تو این سروصدا گوشت اسیب ببینه  ولی خدا رو شکر همه به خاطر شما رعایت میکردن به هر حال اون شب هم گذشت ولی چون تا دیر وقت بیرون بودیم حموم رو گذاشتیم برای فردا چون شماهم خواب بودی ولی چشمت روز بد نبینه فردا از صبح اب خونمون سرد بود من با...
21 فروردين 1392

مادرانه

دیگه چیزی به سال جدید نمونده فرشته کوچولوی مامان امسال اولین عید نوروز تو ....الهی 120 سال عید نوروز رو جشن بگیری خیلی خوشحالم که امسال تو هم به جمع ما اضافه شدی راستش تو قشنگترین عیدی امسالمی ......  دخملکم خیلی دوست دارم به قول خاله رها مادر که باشی میشی نیما میشی سهراب خلاصه کلی شاعر میشی واسه خودت 7-8 ماهی میشه من با دونه دونه نفسات نفس میکشم با دردات درد میشکشم با گریه هات میگریم با خنده هات میخندم خوشگل مامان حتی به هر کی که میگه تورو دوست داره حسادت میکنم نمیخوام هیشکی بیشتر از من تورو دوست داشته باشه...... دوست دارم بهترینا مال تو باشه دوست دارم دنیا مال تو باشه دوست دارم فقط من باشم وتوووووووووو.. امسال رو سفره هفت سین فق...
29 اسفند 1391

کارهای جدید پارمین فندوقی

دخملکم کلی کار جدید انجام میدی 1: همش در حال غلت زدن هستی یعنی تا میذارمت رو زمین سریع غلت میزنی اون هم نه یه بار بلکه چند بار پشت سر هم . 2: با سرت راه میری   هههههههه یعنی با فشار اوردن به سرت یه خورده خودت رو میکشی جلو . 3:کلی هم حرف میزنی دقه دقه دقه دقه نمیدونم یعنی چی!!!! ولی تازه یاد گرفتی ههههه دا داداد دا دا دا  گاهی هم خیلی اروم و یواشکی با خودت حرف میزنی ومثل پیرزنا غرغر میکنی که من فقظ صدای ششششش میشنوم الهی من فدای صدات بشم . 4:همیشه وقتی باهات حرف میزنم قشنگترین لبخند دنیارو تحویلم میدی که با دوتا دندون کوچولو و سفیدت قشنگتر هم میشه . 5: بابا رضا هم یه آ غوش خریده برا خودش که هر وقت خسته وک...
16 اسفند 1391